۱۳۹۲ آبان ۲۰, دوشنبه

آفتاب زرد پاییزی

علی الرغم آن که آفتاب زرد پاییزی چهره بامیان را بیش ازپیش پاییزی تر کرده است ،چنان هوا دربامیان سردشده که امروز پیشانی ام ازشدت سرما به سوختن آمده بود. بخاطریکه هرروزعصر برای دانشگاه رفتن، که فاصله زیادی ازخانه ومحل کارم دارد،مجبورهستم ازموتورسیکلت استفاده کنم.امروز که با موتورسیکلت به طرف دفترمی آمدم پیشانی ام ازشدت سرما به سوزش آمده بود به رغم آن که شال گردنی نخی ام راهم دورسرم را پیچانده بودم.  حالا هم دردفتر هستم بالای چوکی  نشسته ام و پاهایم را دربالای چوکی د یگری گذاشته ام طوری که کف پاهایم با بخاری فقط 10 سانتی فاصله دارد . حرارات  گرمی حس خوبی به پاهایم میدهد. به این فکر افتادم که خداجان اگر هوای سرد را درست کرد، درعوضش آتش خوبی هم درست  کرد که بتوانیم گرم شویم. تصورکنید که اگرهمین آتش هم نمی بود، چه می شد؟ به شدت ازاین هوای سردبامیان ،متنفرم . این جاست که بازهم همان هوای گرم 45 درجه مزاررابراین هوای سردلعنتی ،ترجیج میدهم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر