۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

درگذشت استاد قسیم اخگر



قسیم اخگردرگذشت.شب گذشته ازطریق رادیوبی بی سی باخبرشدیم که استاد قسیم اخگرپژوهشگروفعال مدنی سرشناس افغانستان دیروز درکابل،درگذشت. اوبخاطرداشتن مریضی قند ،ازمدتها پیش دربستربیماری به سر می برد. پیش ازآن او مدیرمسول روزنامه هشت صبح کابل بود.درگذشت این استاد بزرگ رابه خانواده ایشان و تمام هموطنانم ،تسلیت گفته و برای آن مرحومی فردوس برین خواهانم.عکس ازسایت بی بی سی

۱۳۹۲ بهمن ۷, دوشنبه

محفل گرامی داشت ازشهدای اخیردرکویته وکابل

بخاطریادبود و گرامی داشت ازشهدای بی وگناه و مظلوم درکویته پاکستان و کابل ، محفل شمع افروزی و گرامی داشت دربامیان برگزارمی گردد. این محفل به ابتکارشهروندان عزیزوهمیشه درصحنه بامیان، فعالین مدنی بامیان، فعالین حقوق زن و حقوق بشر، تدارک گردیده است. زمان امروز دوشنبه 27 جنوری ساعت 04:30 بعدازظهر. مکان : شهربامیان چوک اریکین 
حضورسبزتان ، نه محکمی است برپیشانی تروریزم و افراطیت 
اشتراک برای عموم آزاد است.

۱۳۹۲ بهمن ۶, یکشنبه

تقررمل پاسوال قدسی به حیث قوماندان امنیه ولایت بامیان

 امروز یک شنبه 26 جنوری 2014 ،مل پاسوال قدسی ، به حیث قوماندان امنیه ولایت بامیان ،انتخاب شد. مل پاسوال خدایارقدسی صبح امروزطی مراسمی باحضورداشت والی ولایت بامیان و روسای ریاست های دولتی ، به حیث قوماندان امنیه ولایت بامیان ،معرفی شد. خدایار قدسی که درگذشته به حیث آمرامنیت ولایت بامیان ، ایفای وظیفه نموده است،ازشناخت و محبوبیت خوبی دربین مردم بامیان،برخورداراست .ما هم انتخاب ایشان رابه فال نیک میگیریم و برایشان  تبریک می گوییم. امیدوارم که ایشان درهمه امورات کاری شان ،موفق و موید باشند

۱۳۹۲ بهمن ۳, پنجشنبه

بیاید یک شهروندخبرنگارباشیم

تقریبا سه ماه پیش بود که به یک ورکشاپ ،که ازطرف تیم پیوند، دربامیان راه اندازی شده بود ، اشتراک کرده بودم. دراین ورکشاپ یک روزه توانستم طرزاستفاده درست و بهترراازکاربرتویتر یادبگیرم. راستش قبل ازآن هم ،تویتر داشتم ولی معلومات زیادترازآن و استفاده آن را نداشتم. حالاهم پروسه خبرنگارشهروندی که به ابتکاردست اندرکاران همین پروگرام راه اندازی شده است، درحال جریان است. خبرنگارشهروندی یعنی یک شهروند عادی هم می تواند که خبرنگارشهروندی باشد ،که فقط دارای یک عددموبایل جهت ارتباط  باشد. واگریک دوربین ویا همان موبایلش دوربین داشته باشد،کافی است و شرط بودن خبرنگارشهروندی فقط همین است. روزانه درمحیط اطراف ما ممکن است اتفاقات زیادی رخ بدهد، یک خبرنگارشهروندی می تواند همین اتفاقات ویا رویدادهای مهم و چشم دیدهای خودرا ازطریق پیام کوتاه اس ام اس یا ازطریق ایمل ویا هم زنگ زدن، اطلاع دهد. همان طورکه می دانید وقتی که یک اتفاق مهمی صورت میگیرد، درآنجا ممکن است که خبرنگارحاظرنباشد،ویااینکه خیلی دیربه آن محل برسد. پس خوبی خبرنگارشهروندی این است که زودترازخبرنگاران هم می تواند خبرخودرا بفرستد.راستش می خواهم زیادتردرخدمت به هموطنانم سهم بگیرم . که یک خبرنگارشهروندی خوب و با مسولیت و با احساس باشم. کسی راضی باشد یا ناراضی ، برایم مهم نیست ، فقط می خواهم به عنوان یک شهروند افغان که درقبال وطن خود، دارای مسولیت است ، تصمیم به این کاربگیرم. و مخصوصا که انتخابات ریاست چمهوری وشوراهای ولایتی درراه است. پس هرکسی که بخواهد منحیث خبرنگارشهروندی کارکند. می تواند دست آوردهای خوبی داشته باشد.وازاین طریق هم خدمتی به مردم خودکرده باشد. و به شما هم توصیه می کنم که شما هم اگر بخواهید یک شهروندخبرنگارباشید،می توانید . برای معلومات بیشتر دراین باره می توانید با من ازطریق ایمل به تماس شوید .

۱۳۹۲ بهمن ۲, چهارشنبه

تنهایی درراه

امروزدرحالیکه تنها بودم و باپای پیاده طرف دفترآمدم. راه بسیارطولانی ترازهرروزبود. بالای زمینهای کشاورزی که حالا لامزرغ ویخ زده هستند ،فقط صدای بوت هایم را می شنیدم.چند لحظه ای خودم را باموبایل ،سرگرم کردم.ولی بازهم ادامه راه باقی بود. و به این فکرافتادم که درهمه امور،داشتن دوست ،چیزخوبی است.

درریاست ترافیک بامیان

باخبرشدیم  پلیس ترافیک بامیان ، تعدادی ازموتورسیکلت هایی را که دزدی شده بود،ازسارقان گرفته وبه ریاست ترافیک ولایت بامیان انتقال داده اند . ما هم که دوسال پیش یک عدد موتورسیکلت مان به همین راه رفته بود، با دل خوشی زیاد و گرفتن یک کاپی ازاسناد و ورقه عریضه ای که به قوماندانی کرده بودیم راهی ترافیکی شدیم. بعدازگفتن تمام جزیات داستان برای پلیس اول که دردروازه ورودی قرارداشت ، واردصحن ترافیکی شدیم. و پلیس دومی چنان سوال پیچمان کرد که نزدیک بودازخیر موتورسیکلت بگذریم و به کاروبارمان برگردیم. بعد ازتلاشی خیلی دقیق مارابه داخل صحن حویلی ترافیکی که درآنجا تقریبا یک ده دانه ای موتورسیکلت قرارداشت راهنمایی کردند. ازشانس بدمان، موتورسیکلت مان آنجا نبود، ودست ازپا درازتربه دفترآمدیم.  این درست که موتورسیکلت من پیدانشد ولی باید به همت پلیس بامیان،آفرین گفت  که موفق شدند باندی رادرهمین رابطه دستگیر وحتی لوازم دزدی شده آنهارا به صاحبان آن برگردانند. پلیس دومی گفت که چند دانه دیگرهم گرفته شده که آنها درولسوالی یکولنگ هستند  که تاحال زمینه انتقال آنها ، فراهم نشده است. هرچندازگاهی پلیس بامیان اینطور شاه کاریها هم می کند که نمی د انم پلیس بامیان فعال است یا که شهربامیان ، یک شهرکوچک است که هرکسی بخواهد کاری کند فورآ گیر می افتد.

جنگ دوطایفه دربازاربامیان

روزدوشنبه جنگ شدیدی دربازاربامیان ،درگرفت. گفته می شود که درگیری بین دوطرف که هردوطرف ازقریه ای به نام فاطماستی مربوط مرکزبامیان است، درگرفت. به گفته مردم شش نفر براثراین درگیری ها که ازاسلحه گرم ،چوب،میله آهنی وغیره استفاده شده بود، زخمی و به شفاخانه مرکزبامیان و یک نفرهم به کابل انتقال داده شدند . و هم چنین گزارش شده است که پلیس و نیروهای امنیتی اطراف شفاخانه را محاصره کرده و به شدت تحت نظردارد. مثل اینکه چندنفری هم ازطرفداران این گروهها حتی درجلوی شفاخانه با هم به نزاع پرداخته اند. این دوطایفه ازسالیان درازی است که با هم درجنگ ودرگیری هستند که برهمین اساس بیش از60 نفرازهمین دوطایفه براثراین زدوخوردها تاحال،کشته شده  اند. سردسته و یا بزرگان این دوطایفه ازقوماندان جهادی سابقه هستند که بعضی ازآنها حتی درپست های دولتی ایفای وظیفه میکنند.

۱۳۹۲ بهمن ۱, سه‌شنبه

تشویش همیشگی

مثل اینکه من باید همیشه تشویش داشته باشم و یکی ازتشویش هایم این است که مبادا نشرات رادیو بی بی سی دربامیان، قطع شود. که آن هم درشب گذشته قطع بود.و تشویش ما هم چنان ادامه داردتاوقتی که این تشرات دوباره فعال شود.

مثل نرگاو

دیروزیکی ازدوستانم ازطرف دفترشان به جلسه هماهنگی ای که ازطرف ریاست اقتصاد ولایت بامیان درسالن مقام ولایت بامیان،برگزارشده بود رفته بود.اوبرای اولین بار بود که والی جدیدبامیان محترم غلام علی وحدت راازنزدیک می دید. می گوید زمانی که می خواست جلسه شروع شود،اعلان کردند که اگرکسی بیاید و تلاوت افتتاحیه راکند، که درهمین والی صاحب برآشفته می شود و با صدای بلندو نه چندان لهجه خوب که بیشترشبیه آدمهای بی سواد میماند می گوید! شما هم بخی ریشخند کردید،این طورکارهایتان را،وقت جورمیکردید. خلاصه زمان سخنرانی والی صاحب فرامی رسد. زمانی که والی مشغول سخنرانی می باشد یک مردتقریبآ 55 ساله که او هم ازروی شناختی شخصی که من دارم مسول امنیتی یکی ازدفاترنیمه د ولتی دربامیان می باشد، به طورسرزده وارد می شود ومی پرسد جلسه امنیتی همین جااست؟ بعد ازگرفتن جواب نه ،خارج می شود. بلافاصله والی می گوید این دیگر کی بود ؟ که رقم نرگاو وری (مثل گاو نر) داخل آمد. حضارهمه به هم با تعجب نگاه می کنندو هرکدام قضیه را ازدید خود،فیصله میکردند. این رفیق ما که اولین دیدارش بود، به شدت ازوالی صاحب متنفرشده و تاسف می خورد. و ماهم این عمل نه چنان خوب والی صاحب را محکوم می کنیم. این جلسه که به ابتکارریاست اقتصاد ولایت بامیان مخصوصا شخص ریس جوان و دلسوزش جناب عبدالله نوید، برگزارشده بود. و حاظرین دراین جلسه را همه تقرییا رییس های ریاست های دولتی بامیان و نماینده گان دفاتربین المللی و وعده ای ازفعالین مدنی ،تشکیل می دادند. که این جلسه تحت نام هماهنگی زیادتربین ریاست های دولتی و دفاترخارجی وداخلی مقیم درولایت بامیان بخاطرپلان های انکشافی آینده دربامیان،برگزارشده بود.

۱۳۹۲ دی ۳۰, دوشنبه

تظاهرات مردم بامیان به پایان رسید

مردم بامیان درحال خواندن بیانیه ،درچوک اریکین شهربامیان

صدها تن ازفعالین مدنی و مردم همیشه درصحنه بامیان ،تظاهرات خودرا که خواستار امضاء کردن پیمان امنیتی بین افغانستان و آمریکا بودند،با صادرنمودن بیانیه ای به پایان بردند. ازآن جاییکه خودم دوربین عکاسی ندارم و مجبورهستم که ازفیس بو ک ودیگرجایها ،عکس پیداکنم و حالا هم که فیس بوک به رویمان بسته است . یا باید تاساعت 6 شام منتظرباشیم  که فیس بوک بازشود و یا مثل همیشه به همان بدون عکسی، اکتفاکنیم. برایم دعا کنید که پول یک دوربین راپیداکنم و بعدازآن قول میدهم ازکوچک ترین جنبنده ای ازبامیان،برای شما عکس بگذارم.ناگفته نماند که این عکس راکه نمی دانم ازکیست ازفیس بوک دریافت کردم.

۱۳۹۲ دی ۲۹, یکشنبه

راه پیمایی دربامیان

مردم بامیان امروزبه خبابانها می ریزند و ازریس جمهورکرزی می خواهند تاپیمان امنیتی آمریکاو افغانستان را،امضاء کند. برای نجات افغانستان ازچنگال تروریزم ،القاعده و طالبان با مردم ،همراه شوید.زمان : امروزدوشنبه 30جدی ساعت 09:30 صبح مقابل مسجدرهبرشهید استادمزاری بزرگ 

۱۳۹۲ دی ۲۶, پنجشنبه

سوادآموزی رفتن خانم

سه چهارروزی است که خانمم به یکی ازکورس های سواد آموزی که ازطرف موسسه آرزودربامیان ،ترتیب شده ،و فاصله زیادی هم ازخانه ما ندارد، می رود. و شبها بعد ازصرف غذای شام، همان طور که من گاهی به چیپترهای درسی ام نگاهی می  اندازم ، اوهم می آید و پهلویم می نشیند و به نوشتن کارخانگی اش آغازمیکند. همان طور که می نویسد پسرم می گوید : ووی این چقه آسان است ، مادرجان تو نمی توانی بنویسی،  و چراتیزتیز نمی نویسی؟و خلاصه ازاین حرفها. بعد چند دقیقه پسردیگرم می آید و خوب بادقت به نوک پنسل که دردستان مادرش هست، نگاه میکند و دردلش می گوید اگر مرااجازه بدهی ، همه این دو سه صفحه را درمدت کوتاهی خلاص میکنم. بعدازاینکه مثلآ ازاستادش که دخترجوانی است ،سرمشق می گیرد، من کوشش میکنم که روش گرفتن درست قلم را دردستش و نحوه آغازنوشتن یک کلمه را برایش خوب واضح کنم که دراین کارتا جایی هم موفق هستیم.حالا با این حساب من که پدرخانواده هستم محصل سال اول دانشگاه بامیان هستم . دوم: پسرم هاشم که متعلم صنف 9 دربهارآینده می شود و فعلا کورس های تقویتی رادنبال میکند.سوم:دخترم که متعلم صنف 6 دربهارآینده می شود وفعلا درمزاردرخانه حاجی پدرکلانش به سرمی برد وهم چنین دوسه تایمی هم کورس می رود.چهارم: حامدپسر10 ساله ام است که دربهارآینده متعلم صنف 5 مکتب ذکورمرکزبامیان می شود که فعلا جهت فراگیری قرآن کریم روزانه به مسجدقریه می رود.پنجم: قاسم 8/5 ساله است که دربهارآینده متلعم صنف سوم مکتب ذکورمرکزبامیان می شود. و تنها کسی که مکتب نمی رود ودرس ومشق هم نداردو به اصطلاح آزاد است، الیاس سه ساله است که به نحوی نازدانه خانه است. روزتاشب را نمیدانم چگونه سپری میکند وفقط نزدیک شام منتظرم است که پدربرایم چی خوردنی می آورد و باگرفتن همان خوردنی، خمارش گفته مزاریها،میده می شود. ولی خدانکنه که یک شب چیزی برایش نبرم یا فراموش کنم باران مشت و لگد های کوچکش است که برسرم می ریزد.

صدای دمبوره

چندوقتی است که درتویتر حساب کاربری بازکردم .راستش آشنایی زیادی با تویتر ندارم. یک چند نفری را هم فالوو کردم و روزانه یک سه چهارمطلبی می نویسم و نمی دانم کسی این نوشته های مرا می بیند ، میخواند یا نه ؟ می بینم که یکی یک چیزی نوشته و چندنفردیگه هم مطلبش را به حساب دنبال کردند و یک چیزهایی می نویسند و لی ازنوشته خودم نمی دانم که عاقبتش به کجاها می رسد. دوستانی که خواستند که آدرس تویتر مارا داشته باشند این هم آدرس: alimehraeen
من وهمکارم دریک اتاق نسبتا بزرگ هستیم که همین الان او رفت و من هم باخلاص کردن کارها،مخصوصا فرستادن راپورهای خسته کن هفتگی ،یک فولدرآهنگ های دمبوره هزارگی را با صدای بلند گذاشتم و دارم همان طورکه می نویسم،گوش میکنم .و به حساب حال میکنم.بعد ازیک روزکاری پنج شنبه و مصروفیت های زیاد ، صدای دمبوره می تواند تااندازه ای ، آرام بخش باشد.

۱۳۹۲ دی ۲۵, چهارشنبه

انفجارماین دربامیان

می خواستم به طرف ساحه شهیدان بروم که درفاصله دوصدمتری روبروی مجسمه بزرگ بودا و درست پیش روی حوزه پلیس امنیتی، سربازان  پلیس وامنیت ملی، راه را بسته بودندو مامجبورشدیم که ازکوره راه های دیگری به مسیرخودادامه بدهیم و گفته می شود که ماینی انفجارکرده است.خوشبختانه دراین حادثه به کسی آسیب نرسیده است. بامیان یکی ازولایت های امن کشوربوده است که این گونه حوادث مردم بامیان را هراسان کرده است.که این اخباردرسایت بخدی نیوزهم به چاپ رسیده است.

۱۳۹۲ دی ۲۴, سه‌شنبه

کشته شدن دخترجوان درولسوالی ورس

طبق گزارش سایت بخدی نیوز، یک دخترجوان 17 ساله درولسوالی ورس ولایت بامیان به قتل رسید. گفته می شود پنج شنبه گذشته  مردان مسلح ناشناس ،درقریه پاتوی ولسوالی ورس ولایت بامیان، ابتدا به این دختر که هاشمه نام دارد، تجاوزکرده و سپس او رابافیرمرمی به قتل می رسانند. عاملین این جنایت متواری  و تحت تعقیب پلیس قراردارد.این ولایت در دو سال گذشته شاهد چندین رویداد قتل و خشونت علیه زنان بوده است.جنجالی ترین قضیه قتل زنان در این ولایت، کشته شدن شکیلا در هفتم ماه دلو سال 1390 در خانه واحدی بهشتی عضو شورای ولایتی بامیان است که تا هنوز نیز بدون فیصله باقی مانده است.

۱۳۹۲ دی ۲۳, دوشنبه

آریل شارون هم به درک واصل شد

آریل شارون هم به درک واصل شد. آریل شارون نخست وزیر اسبق رژیم اسراییل ،روزشنبه 11 جنوری سال 2014 درحالیکه مدت 8 سال درحالت کما بود ،عاقبت درسن 85 سالگی درشفاخانه ای درشهر تل آویو درگذشت. اگر چه من آدم سیاسی ای نیستم ولی خوب به یاد دارم که زمانی که نام آریل شارون را ازرادیوها می شنیدم  درهمان زمان هم شدت جنگ وکشمکش های مردمان بی دفاع فلسطین را هم می شنیدم که شدت یافته بود. که الحق می توان گفت که این مرد ،درتمام آن بدبختی ها و کشمکش های آن وقت سهم به سزایی داشت. فلسطینی‌ها از او به دلیل کشتار در اردوگاه‌های صبرا و شتیلا به عنوان "قصاب صبرا و شتیلا" نام می‌برند.

دریافت جایزه برای تیم ملی فوتبال افغانستان

ناوقت های شب گذشتته طی پیامی که یکی ازدوستانم ازهرات برایم فرستاده بود ،باخبرشدم که تیم ملی فوتبال افغانستان موفق به دریافت جایزه بازی جوانمردانه شد.فیفا طی یک آمارگیری که درطول یک سال گذشته روی داد،این جابزه را به تیم ملی فوتبال افغانستان داد.همه ساله این جایزه برای بهترین تیمی که بازی جوانمردانه داشته باشدازطرف فدراسیون فوتبال (فیفا)،اهداء می شود. مسولین فیفا دراین باره گفته اند که تیم ملی فوتبال افغانستان توانست اولین لیک برترافغانستان را بخوبی پشت سربگذراندو هم چنین این تیم توانست دربازیهای فوتبال جنوب آسیا شایستگی های زیادی راازخود نشان بدهد. درحالیکه افغانستان هنوز هم با مشکل جنگ های داخلی روبه رو است، تیم فوتبال افغانستان دست آوردهای  خوبی دریک سال گذشته داشته است.سال 2012 تیم ملی فوتبال ازبکستان موفق به کسب این جایزه شده بود. دراین جا من به نوبه خود دریافت این جایزه را به همه هموطنانم  و به ویژه به همه بازیکنان و دست اندرکاران تیم ملی فوتبال که زحمات زیادی را کشیدند،تبریک می گویم و برایشان آروزی موفقیت های بیشتر ازخداوندبزرگ می خواهم.

۱۳۹۲ دی ۲۱, شنبه

لیزخوردن محکم

دیروزبعدازظهرهنگامیکه چند بوجی سنگ ذغال خریدم و آن را برسه چرخه زرنجی بارکردم، یک دفعه چشم تان روزبد نبیند که پاهایم روی یخ لیزخوردو چنان محکم با پشت به زمین خوردم که برای لحظه ای هنگ کردم . سه چهارنفری دورم را گرفتند، دوستم اززیربازویم گرفت ومرابلند کرد.سه تا ازانگشتان دست راستم و هم چنین آرنج دست راستم هم زخمی شد.ولی جای شکرش باقیست که سرم به زمین نخوردوهیچ جایی ازپالتویم و یا پتلونم هم، سوراخ نشد. ازمن به شما نصیحت که خیلی مواظب باشید که دراین فصل زمستان و یخ بندان زمین نخورید. درآن وقت که من به فکرخودم بودم ، مردذغال فروش چنان ازته دل میخندید که دلم می خواست بروم و سرش را ازتنش جداکنم. 

بوت هایم پاره شده

پسرم حامد که 10ساله است گفت پدر! بوت هایم پاره شده اند، برایم بوت نوبخر. دیدم لبخندقشنگی برلب دارد، وقتی که کنجکاو شدم و به اصطلاح سرچ کردم دیدم که بوت هایش پاره نشده بلکه دلش بوت نو می خواهد ونمی خواهد دیگرآن بوت را بپوشد. دراین لحظه ،مادرش هم می خندید، من هم میخندیدم و اوهم می خندید. بادیدن این لحظه حذ کردم و خوشم آمد . وقتی که این طور چیزها را درزندگی ات می بینی ، همه تلخی هایت فراموش می شود و اززندگی لذت می بری.

۱۳۹۲ دی ۱۸, چهارشنبه

قطع نشرات رادیو بی بی سی دربامیان

دو سه شبی است که نشرات رادیو بی بی سی دربامیان قطع گردیده است. اگرکسی را می شناسید که می تواند دراین باره کمک کند، خبربدهید. ما که درخانه تلویزیون نداریم یعنی داریم برق نداریم که ازآن استفاده کنیم،رادیوتنها وسیله ای است که می توان ازاخبارواتفاقات دنیای بزرگ باخبرشد. تقریبا بی بی سی تنها رادیویی است که کوشش میکنم هرشب آن را ازدست ندهم. خدا می داند که دراین چندشب برایم چقدرسخت گذشت. 

۱۳۹۲ دی ۱۶, دوشنبه

جین شدن دریک موتر

وقتی که مارا با یکی دو نفری ازهمکاران به یک موتر جهت رفتن به بازاربه اصطلاح (جین) میکنند، دیگراعصابی برای آدم نمی ماند مخصوصا همین که آنها کارخودشان را خلاص کردند بلافاصله زنگ پشت زنگ می زنند که کجاهستی و چه میکنی ؟ کارهایت خلاص نشد؟ بیا که بریم دیرشد. مثل امروز که ازشدت همین زنگ زدنها به کلی اعصابم را ازدست دادم به طوریکه اصلا کارهم نمی توانم. 

۱۳۹۲ دی ۱۱, چهارشنبه

امتحان کانکوردرولایت لوگر

سر.وصداهایی ازولایت لوگر به گوش می رسد که امتحان کانکور درآن ولایت به علت تقلب بیش ازحد و درحد رسانه ای، لغو شد. این هم عکس  شاهد نمونه ازصحنه امتحان کانکور درآنجا.بعضی ازاستادها درولایت مان می گویند قانون قانون است . ما کمک کرده نمی توانیم دستما ن قطع می شود و رسوا می شویم و ازاین حرفها. همین استادها بیایند و ببینند دردیگرولایت ها چی خبراست؟؟

ازچای مای خبری نیست

تازه ازبازار آمدم و این جا هم ازچای مای خبری نیست. چنان تشنه هستم که اگرهمین الان با کارد به من بزنند خون بیرون نمی آید.می گویند چای فقط تا ساعت 0330 بعد ازظهر هست ولی بعد ازآن متاسفیم . ولی این درحالی است که ساعت رسمی رخصتی ما ساعت 4 هست ولی ما بدلیل کارزیاد و تنها بودن این جانب دراین بخش، هرروز مجبورهستم که تاساعاتی گذشته از4 هم کارکنم.ازگارد ی که دردفترهست هم به طور غیرمستقیم خواهش کردم که یک ترموز آب جوش برایم تهیه کند ولی او هم به صورت غیرمستقیم ازاین امرسرباززد. من هم که حسابی اعصابم خراب شد مقدارزیادتری ازذعال را به دهان همیشه بازبخاری می اندازم که بااین کارکمی ازناراحتی ام کم شود.