۱۳۹۲ آبان ۵, یکشنبه

سفرحج والدین

یکی ازدوستانم که ازمراسم فاتحه گیری که به مناسبت فوت دخترنوجوانی  برگزارشده بود، آمده بود ومی گفت!دریکی ازقریه های نزدیک مرکزبامیان درخانه ای براثرمشاجرات لفظی که بین برادرجوان و خواهران جوان ونوجوانش اتفاق افتاده بود،مثل این که پسربه خوهرانش می گوید بیایید و شیشه های کلکین هارا پاک کنید و مثل اینکه خواهران یا آن کار راانجام نمی دهند یا این شاید کمی دیرتراین کار را انجام می دهند، پسرخانواده هردوخواهر را به تنه درختی که درحیاط پشتی خانه شان موقعیت داشته، می بندد.وباچوبی شروع به لت وکوب خواهرانش میکند. سپس با همان چوب یک ضربه محکم به پشت سرخواهربزرگترمی زند که خواهر بزرگتربراثراین ضربه دردم جان میدهد، و خواهر کوچکتر هم با تنی زخمی شدید به حال خود می ماند .وقتی که پسرمی بیند که خواهربزرگترش دربیهوشی به سرمی برد اورا به شفاخانه مرکزبامیان انتقال میدهد. درآنجا داکتران بعد ازمعاینه می گویند که این دختربراثرضربه به جمجمه اش ،جانش را ازدست داده است، تو آدم مرده را برای ما آورده ای . ما که آدم مرده را زند ه نمی توانیم.  وقتی که ازپسر پرسیده میشود که چه کسی این کارراانجام داده است؟ پسر افتخارانه می گوید خودم . داکتران بلافاصله به پلیس زنگ میزنند واین پسررابه نیروهای پلیس تحویل می دهند. بعدازمدتها ی زیادی مردم محل متوجه می شوند که خواهرکوچکتربه درختی بسته شده ا ست. اورا رهانیده و به شفاخانه انتقال میدهند. این قضیه درحالی صورت می گیرد که پدرومادرخانواده به زیارت مکه معظمه (حج) به سر می برند. فردای آن ،کاکای خانواده، جنازه دختررا به خاک می سپارد درحالیکه پسر تحت بازداشت پلیس به سر می برد .این قضیه به شدت مراتکان داد. به لحظه ای فکرمیکنم که پدرو مادرازسفرحج به خانه  بازمی گردند ،آنها منتظرمیمانند که پسرو دخترانش به دیدنش بیایند . و بدترازهمه لحظه ای که برای آنها گفته شود که پسردرکنج زندان و دختربزرگ خانواده درزیرخروارها خاک دفن و دختردیگر هم زیاد طالع کند که ازناحیه سرومغزآسیب نبیند،درشفاخانه  و یا درخانه ای دیگرمثل آدم های روانی به سرمی برد. آیا به راستی چراچنین پدرومادرها وقتی که به این گونه سفرهای طویل المدت می روند ،چرا کسی را درخانه منحیث کلان و یا سرپرست خوانواده تعیین نمی کنند که باعث جلوگیری ازاین گونه حوادث تلخ شوند. وقتی که چنین والدینی به سفرحج می روند،حتما ازاستطاعت مالی خوبی برخوردارند، آنها می توانستند که کسی را به همین منظورحتی به استخدام بگیرند. آیا به نظرشما دراین داستان پدرمقصر است؟ یا مادر؟ یا پسر؟ ویا خواهران؟ ویا قوم وفامیل آنها ؟ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر