۱۳۹۲ تیر ۲۶, چهارشنبه

کمردرد

امروزصبح همینطور که به طرف دفترمی آمدم،دربین راه یکی صدایم کردتامی خواستم سرم رابرگردانم که ببینم کی هست؟ چنان کمرم دردگرفت که نزدیگ بود به زمین بخورم وجیغ بلندی بکشم. البته این به صورت دفعتا اتفاق نیفتاد . ازخانه که حرکت کردم کم کم احساس می کردم که کمرم امروزیک جوردیگری است .کم کم مراعذاب میدهد . نمی دانم این کمردردی سرحدمرابه کجاخواهدکشاند... کابل،سیتی اسکن و خدابداند..... .تشویش زیادی درمن ایجادکرده است. خداعاقبتم رابخیرکند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر