۱۳۹۲ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

بگوان قشنگ

دیروزبرادرم به همراه خانم و پسرش ، جهت یک مسافرت تفریحی به هند رفتند. اوقات خوشی برای شان آرزومیکنم. زنگ زدم و گفتم یک دانه بگوان قشنگ و بزرگ برای من بیارید. می خوام بگذارم پشت پنجره خانه و هرروز بهش نگاه کنم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر